نویسنده : مهسا قنبری
شاید باورتان نشود، اما برخی از ما هنوز هم درگیر این افسانهها هستیم، بخصوص اگر پای بهرهوری شخصی در میان باشد. وقتی به سراغ لیست وظایف خود میروید، هشدارها و زنگ خطرهای زیادی وجود دارند که باید به آنها توجه کنید. از کجا میتوانید بفهمید که کدامها حقیقت هستند و کدامها خیالی و افسانه؟ در ادامه میخواهیم 5 باور نادرست را به شما بگوییم که بهتر است یکبار برای همیشه آنها را کنار بگذارید:
بله، تغییر وظایف- یعنی مدام از یک کار به سراغ کار دیگر رفتن- اثرات بسیار مضری روی بهرهوری شما خواهد داشت. بهرحال، مهم است توجه داشته باشید که تغییر وظایف همانند چند وظیفگی نیست. چند وظیفگی به مفهوم انجام بیش از یک کار در یک زمان است. انجام چنین کاری برای اکثر ما دشوار است، اما نکات مثبتی هم در چند وظیفگی وجود دارند:
-تمرین سخنرانی آسانسوری ( تلاش برای متقاعد کردن مخاطب در 30 ثانیه) در حین شستن ظرفها
- گوش دادن به پادکست آموزشی ضمن انجام حرکات ورزشی
-دوچرخه سواری حین فکردن به ایدههای شام هفته آینده
در این نمونهها چند وظیفگی باعث میشود که از اوقات خود استفاده بهتری داشته باشید و در بسیاری موارد عملکردتان بهبود پیدا کند. نکته این جاست که این وظایف به جای آن که رقابتی باشند، مکمل هستند. در واقع یکی از فعالیتها به صورت اتوماتیک انجام میشود و عمده قوای شناختی ما روی فعالیت دیگر متمرکز است.
اگر شما هم جزو کسانی هستید که انگشتتان به دکمه Snooze موبایلتان چسبیده و دائم مشغول چرت زدن هستید، به احتمال زیاد توصیههای زیادی از معجزات سحر خیز بودن دریافت کردهاید. البته نمیتوان منکر آن شد، اما لزوماً سحرخیز بودن موجب افزایش بهرهوری شما نمیشود. انگلیسی زبانها میگویند "پرندهای که زودتر از خواب میشود میتواند کرمها را بگیرد". بر همین اساس، مطالعهای توسط دانشمندان در دانشگاهی در بلژیک انجام شد که 31 شرکت کننده داشت، 15 جغد شب و 16 پرنده دیگر که در رده پرندگان سحرخیز بودند. با گذراندن دو روز در آزمایشگاه خواب، الگوی خواب این دو گروه یک تفاوت 4 ساعته داشت. یعنی مثلاً اگر پرندگان سحرخیز ساعت 7 صبح از خواب بیدار میشدند، جغدها ساعت 11 صبح بیدار میشدند. یک ساعت و نیم و 10 و نیم ساعت بعد از زمان بیداری، این شرکت کنندگان تحت آزمایش "زمان- واکنش" قرار گرفتند تا توانایی حفظ توجه متمرکز در آنها مورد ارزیابی قرار بگیرد، ضمن این که فعالیت مغزی آنان با MRI اندازهگیری میشد.
در آزمایش صبحگاهی، کمی پس از بیدار شدن، هیچ تفاوتی بین پرندگان سحرخیز و جغدهای شب وجود نداشت. اما در مورد آزمایش شب، جغدها واکنش سریعتری نسبت به پرندگان سحرخیز داشتند و این نشان میدهد که پرندگانی که دیرتر از خواب بیدار میشوند از نظر ذهنی هوشیارتر هستند، قبل از آن که احساس کم توانی کنند. در تست هوش هم جغدها نسبت به پرندگان سحرخیز برتری داشتند.
زمانی که احساس میکنید گرفتار شدهاید و هیچ راه چارهای ندارید، هیچ چیز بدتر از آن نیست که سرتان را روی میز بگذارید یا به مکان نمای در حال چشمک زدن کامپیوتر خیره شوید. آن موقع است که نصیحتها پشت سر هم به شما میرسند که " بلند شو قدم بزن، روی یک فعالیت دیگر تمرکز کن، استراحت کن و کاری که تو را خسته میکند، کنار بگذار". با وجود این که چنین اقداماتی میتوانند حس و حال شما را بهتر کنند، اما این بهترین روش برای فائق آمدن بر موانع سد راهتان، نیست. طبق تحقیقات صورت گرفته "مقاومت" تنها راه رساندن شما به ایدههای فوقالعاده است: از درون مشکلات عبور کنید و پیش بروید.
شاید شما هم مانند خیلیهای دیگر باید روز کاری خود را با کارهای کم اهمیت و کسل آوری مثل- پاسخ دادن به ایمیلها، جبران کردن عقبافتادگیها یا پر کردن گزارش هزینهها آغاز کنید. احتمالاً تصور میکنید که بهتر است این کارهای کوچک و پیش پا افتاده را انجام دهید تا خیالتان آسوده شود و بعد بتوانید به راحتی بقیه روز را روی کارهای بزرگتر و مهم خود تمرکز کنید. این نوعی خانه داری ذهنی است. البته این ایده نکات مثبتی هم دارد، اما اکثر روانشناسان و کارشناسان ادعا میکنند که معمولاً بهتر است روز خود را با یک کار بزرگ و پر مفهوم- یا حتی کارهایی که از انجام آنها دلهره دارید، آغاز کنید.
حتماً اصطلاحش را هم شنیدهاید " قورباغهات را قورت بده". یعنی اگر روزتان را با کارهای مهم و ارزشمند آغاز کنید، میتوانید با قدرت بقیه کارها را هم در طی روز انجام دهید چون میدانید که سختترین آنها را پشت سر گذاشتهاید. روانشناس ران فریدمن توضیح میدهد که سه ساعت اول روز در واقع زمانی است که ما بیشترین تمرکز را داریم و ترکیبات شیمیایی مغز شما هم میتواند به این موضوع کمک کند.
" اگر آن سه ساعت طلایی را با انجام کارهای جزیی مثل ایمیل زدن یا توجه به درخواست دیگران هدر دهیم، بهترین ساعات روز که بیشترین کارایی را داریم از دست خواهیم داد و بقیه روز را نمیتوانیم به خوبی به کارمان ادامه دهیم". وقتی به ساعتهای پایانی روز میرسیم، کاهش عملکرد شناختی را تجربه میکنیم ( همان حس و حالی که ساعت سه بعد از ظهر به سراغمان میآید). پس کارهای مهم خود را همان ابتدا انجام دهید تا بتوانید روز کاری مفید و پرباری داشته باشید.
از نظر شما یک روز پربازده و ثمربخش چگونه است؟ متاسفانه، اکثر آدمها، "پر مشغله بودن" را با " بهرهوری" اشتباه میگیرند. این که لیست کاری پر و پیمان داشته باشیم نشانه بهرهوری بالای ما نیست. احتمالاً وقتی صندوق پستی خود را از 582 به 200 میرسانید به نظرتان میرسد که کار زیادی انجام دادهاید، اما از خودتان بپرسید: آیا این واقعاً بیشترین و مفیدترین استفادهای بود که زمان خود داشتهاید؟ آیا بهتر نبود آن ساعتها را به پیشرفت معنادار یک وظیفه مهم اختصاص میدادید؟
وقتی حرف از بهرهوری واقعی به میان میآید، این قانون طلایی را به یاد داشته باشید که " کیفیت مهمتر از کمیت " است. اگر میتوانید گامهایی را درجهت اجرای یک پروژه بزرگ و مهم، بردارید؛ این کار به اندازه انجام 15 کار حاشیهای که در لیست وظایف شما قرار دارند، موثر است.
اگر مشتاقید بهرهوری بالایی داشته باشید، احتمالاً توصیههای مختلف را به کار گرفتهاید. هوشمندانهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که راهی را انتخاب کنید که بهتر در مورد شما جواب میدهد. اگر روش منحصر به فرد شما مورد تایید کارشناسان و روانشناسان است، پس همان روش عالی است. اگر این طور نیست، فکر نکنید که باید خیلی سریع روش خود را تغییر دهید. نهایتاً این که هر روشی که به شما در انجام بهتر کارهایتان کمک میکند، بهترین روش افزایش بهرهوری خواهد بود.
منبع : ماهنامه شبکه
نمایش ریزترین جزئیات تصویر، دیدن رنگهای متنوع و واقعی فیلمها و البته شفافیت و وضوح بیشتر تصاویر تنها گوشهای از دستاوردهایی است که با ظهور فناوری HDR تحقق یافته است.
قابلیت HDR یا همان دامنه دینامیکی بالا (high dynamic range)، استاندارد جدید ضبط و پخش فیلمهاست که از کنتراست بسیار بالایی در نمایش نقاط روشن و تاریک فیلمها برخوردار است. ضمن اینکه میزان روشنایی و درخشندگی تصاویر و همچنین تعداد رنگهای نمایش داده شده چند برابر بیشتر از استانداردهای فعلی است. این فناوری که از آن به عنوان آینده دنیای تصویر و سرگرمی یاد میشود، در تلویزیونهای SUHD سامسونگ استفاده شده است که از ویژگی HDR1000 بهره میبرند.
رویاهای نزدیک
برای سالهای بسیاری، میزان روشنایی تلویزیونها در حدود ۱۰۰ نیت (واحد اندازهگیری روشنایی که براساس روشنایی یک شمع در مترمربع است) باقی مانده بود، این رقم از زمان عرضه تلویزیونهای CRT تاکنون به استاندارد اصلی تلویزیونها تبدیل شده است. در حالی که با این میزان از روشنایی بسیاری از جزئیات مربوط به رنگها و نقاط تاریک فیلمها و ویدئوها قابل مشاهده نیست. این محدوده از روشنایی را SDR یا دامنه دینامیکی استاندارد (Standard Dynamic Range) نامگذاری کردند.
با پیشرفت فناوری راهی برای رسیدن به تصاویر واقعی و زنده در تلویزیونها پیدا شد. فناوری HDR با پشت سرگذاشتن کمبودهای استاندارد قبلی در میزان روشنایی و نمایش رنگها میزان بالاتری از جزئیات و نقاط تاریک و روشن تصاویر را ضبط و پخش میکند. استاندارد لازم برای نمایش تصاویر HDR روشنایی ۱۰۰۰ نیت است. به همین دلیل این قابلیت را در مقایسه با استاندارد قبلی، HDR یا دامنه دینامیکی بالا (High Dynamic Range) نامیدند.
در فناوری HDR که از عملکرد پیچیده چشم انسان الگو گرفته شده، میزان نور و رنگ خروجی از تلویزیون به گونهای تنظیم شده تا ریزترین و جزئیترین اختلاف رنگی دیده شود. با رسیدن به دامنه گستردهتری از روشنایی و درخشندگی، رنگهای سیاه و سفید واقعیتر و طبیعیتری را خواهیم دید. ضمن اینکه تفکیکپذیری میان این دو رنگ با دقت بالاتری انجام میشود.
مواقع بسیاری پیش میآید که چشم منظرهای را اسکن میکند و به سیستم عصبی میفرستد اما وقتی همان منظره را با دوربین ضبط کنیم، خلاف آنچه با چشم دیدهایم را در قاب تصویر میبینیم. تصویر آنطور که با چشم دیده شده، پویا نیست و عمق و جزئیات آن چنان که باید و شاید خود را در تصویر نشان نمیدهند. در تلویزیونهای SUHD 2016 سامسونگ به لطف فناوری HDR این موضوع اتفاق نمیافتد. چرا که با بهرهمندی از قابلیت HDR تصاویر نمایش داده شده در تلویزیون بسیار به آنچه چشم اسکن میکند نزدیک است و همه جزئیات، رنگهای دقیق و تفکیک شده را میتوان در تلویزیون دید. این فناوری که از آن با نام HDR 1000 یاد میشود، بیشترین میزان روشنایی در بین تلویزیونهای موجود در بازار را دارد و روشنایی آن ۱۰۰۰ نیت (۱۰۰۰ nit) است. نیت واحد سنجش روشنایی است و برای درک بهتر باید بگوییم که تلویزیونهای معمولی ۱۰۰ نیت روشنایی دارند، یعنی یک دهم تلویزیونهای SUHD 2016 سامسونگ HDR .وقتی معنی پیدا میکند که شما یک محتوای HDR را در تلویزیونهای SUHD 2016 سامسونگ و یک تلویزیون معمولی مقایسه کنید. در تلویزیون SUHD 2016 سامسونگ رنگهایی که در یک طیف خاص هستند به تفکیک نمایش داده میشوند و به طور مثال میتوان دو رنگ سبز یا دو رنگ سفید را به راحتی از هم تشخیص داد، مانند حالتی که با یک مداد مشکی روی برگهای مشکی رنگ خط میکشیم و چشم و مغز انسان آن دو را به خوبی از هم تشخیص میدهند. با وجود این که مدت کوتاهی از زمان معرفی فناوری HDR میگذرد اما تولیدات مرتبط با این فناوری هر روز ابعاد گستردهتری به خود میبیند، در واقع کیفیت بالای تصاویر HDR باعث شده تا بسیاری این فرمت تصویری را آینده صنعت سرگرمی جهان بنامند، آیندهای که پیشبینی میشود، خیلی نزدیکتر از تصور ما باشد.
منبع : دیجی کالا
مدل جدید خودروی "رودستر"(Roadster) تسلا میتواند در دو ثانیه به سرعت 100 کیلومتر بر ساعت رسیده و با یک بار شارژ شدن مسافت 992 کیلومتر را بپیماید. این خودرو در 4.2 ثانیه میتواند به سرعت 160 کیلومتر بر ساعت رسیده و حداکثر سرعت آن نیز 400 کیلومتر بر ساعت تخمین زده میشود.
باتری این مدل 200 کیلووات ساعت انرژی داشته و میتواند مسیر لسآنجلس تا سانفرانسیسکو را رفته و بازگردد.
این خودرو سه موتور دارد که دو تا در عقب و یکی در جلوی آن تعبیه شدهاند.
تسلا اعلام کرده است که این خودرو را در سال 2020 با قیمت 200 هزار دلار به بازار عرضه خواهد کرد.
یکی دیگر از محصولاتی که تسلا از آن رونمایی کرده است کامیونتی است که با یک بار شارژ میتواند 500 کیلومتر مسافت را طی کند.
این کامیونت برقی بدون دنده و کلاچ بوده و موتور آن به بزرگی موتور کایمونتهای معمول نیست.
منبع : https://www.isna.ir/news/9
سیب اپ یک اپ استور ویژه برای کاربران ایرانی است که از بهار ۹۳ خدمت رسانی خود را آغاز کرده و هم اکنون دارای بیش از ۱۰ هزار اپلیکیشن و بیش از ۲۵۰ هزار کاربر است.کاربران بدون داشتن اپل آیدی یا گیفت کارت و محدودیت هایی که اپل برای کاربران ایرانی ایجاد میکند، میتوانند به راحتی تمام برنامه های مورد نیاز خود را از سیب اپ دانلود کنند. برای دریافت برنامه های رایگان اپ استور نیاز به ثبت نام نیست ولی برای دانلود برنامه های پولی نیاز به ثبت نام و پرداخت اشتراک ماهیانه میباشد.همچنین سیب اپ یک اپ استور به زبان فارسی است و تیم پشتیبانی بصورت ۲۴ ساعته از طریق تماس تلفنی، ایمیل، ارسال تیکت و تلگرام در خدمت شماست .
۱. برای فعالسازی سیباپ ابتدا باید وارد setting دستگاهمان شویم.
۲. سپس وارد بخش general میشویم.
۳. در پایین صفحه بخش profile و یا device management را لمس میکنیم.
۴. در اینجا گزینهی ****** TIMES را لمس میکنیم.
۵. حالا گزینهی Trust را لمس میکنیم.
۶. و دوباره گزینهی Trust را لمس میکنیم.
۷. اکنون میتوانیم از همهی امکانات سیباپ بهراحتی بهرهمند شویم.
یادمان باشد که هنگام انجام این مراحل پیش از هرچیز از بهپایان رسیدن دریافت سیباپ مطمئن شویم. اگر دریافت هنوز درحال انجام باشد، گزینهی profile and device management برایمان فعال نخواهد شد.
هویت «ساتوشی ناکاموتو»، برنامهنویس کامپیوتری و خالق بیتکوین، پول رایج مجازی، یکی از جالبترین داستانهایی است که در حوزه تکنولوژی شنیدهایم. سال ۲۰۰۸ بود که ناکاموتو در یک مقالهی سفید گزارشی، سنگ بنای بیتکوین را گذاشت. او سپس در سال ۲۰۱۱ و درست زمانی که پروژه داشت به کارایی واقعی خود میرسید، ناپدید شد و ایمیلها و پستهای مکرر خود در تالارهای گفتگوی اینترنتی را هم به تدریج متوقف کرد؛ چنانکه در آخرین مکاتبه اینترنتی شناختهشدهی خود، به یکی از توسعهدهندگان بیتکوین گفته بود مشغول کارهای دیگری شده است.
با تمام این اوصاف، جستجو به دنبال هویت ناکاموتو تهمایههایی کنایهآمیز هم دارد؛ چرا که در قامت معمایی به سبک نمونههای قدیمی، اما در عصری زاده شده که دسترسی میسرشده اینترنتی به تمامی دانش جهانی میرود تا مفهوم معما و رمز و راز را به کلی منسوخ کند. در طی این سالها، زنجیرهای بیپایان از شناساییها و تعیین هویتهای آشکارا اشتباه از سوی روزنامهنگاران هم تنها به ابهام و جذابیت ماجرا افزوده است. در نتیجه جای تعجب نیست وقتی یک کارآفرین استرالیایی به نام «کریگ رایت»، مدتی پیش قدم پیش گذاشت و اعلام کرد ادعای سال گذشته مجلهی Wired و وبلاگ Gizmodo مبنی بر آنکه او شخص ناکاموتو است، صحت دارد، نامش برای ساعتها در توییتر ترند شد و چهرهی خوشسیمایاش بر صفحهی اول وبسایتهای سراسر دنیا نقش بست.
پس از آن بود که جهنم دیجیتال به راستی خودش را نشان داد. جامعهی بیتکوین متشکل از انبوهی از خورههای کامپیوتری به شدت متعصب است که بلافاصله پس از ادعای رایت، درصدد یافتن ایراداتی در شواهد ارایه شده برآمدند. درست در بحبوحهی همین سیل سوءظنها و پس از آنکه یکی از پژوهشگران معتبر امنیت سایبری، کل ماجرا را یک «کلاهبرداری» قلمداد کرده بود، رایت یک بار دیگر ترفند ناکاموتو را اجرا کرد. او بدون آنکه به قول خود مبنی بر ارایهی «شواهدی قابلتوجه» در رابطه با هویتاش عمل کند، ناپدید شد، وبلاگ خودش را پاک کرد و آن را با یک نامهی عذرخواهی جایگزین کرد که میگفت دیگر شهامت و ارادهی لازم برای ادامهی تلاشها در اثبات ادعایاش را ندارد.
بدین ترتیب، برای صدور حکمی قطعی دربارهی هویت ناکاموتو باید همچنان به انتظار روز دیگری نشست؛ روزی که شاید برای برخی هیچگاه فرا نرسد. اما در میان تمامی هیاهویی که پیرامون ماجرای رایت ایجاد شده، با ترجیعبندی آشنا روبهرو هستیم که هرگاه از جدیدترین نامزد هویتی ناکاموتو رونمایی میشود، تکرار شده است: «شناسایی هویت ساتوشی چه اهمیتی دارد؟»
«جیسون واینشتاین»، یکی از کارآفرینان بیتکوین در گفتوگو با مجلهی آنلاین Slate، اهمیت این موضوع را دستآخر همارز شناخت خالق HTTP و HTML دانسته است؛ چرا که به گفتهی او، “مردم هر روز در اینترنت و بواسطهی چنین پروتکلهایی است که ارتباط برقرار کرده، معاشرت میکنند، اطلاعات بدست آورده، پول جابجا کرده یا معاملات تجاری خودشان را انجام میدهند؛ آنهم بدون آنکه بدانند چنین پروتکلهایی چگونه کار کرده یا چه کسی خالق آنها است.”
ما همیشه امید داریم تا با کندوکاو در پیشینهی یک مبتکر، نکاتی را دربارهی ابداع او کشف کنیم که از خود محصول قابل برداشت نباشد. اما برای هواداران دوآتشهی بیتکوین، جستجو به دنبال ناکاموتو واجد هیچگونه ارزش اضافیای نیست. ابتکار اصلی بیتکوین تمرکززدایی است. تراکنشهای آن تحت نظارت شبکهای توزیعشده از کامپیوترها صورت میگیرد که از لحاظ نظری به معنای آن است که هیچگونه مرجع یا قدرت مرکزی، از جمله بانکها و دولتها، قادر به کنترل آن نیستند. در راستای همین برهان، جستجو برای یافتن ناکاموتو پیشفرض اقتدارستیزانهی بیتکوین را سست میکند.
«آندریاس آنتونوپولوس»، یکی از کارآفرینان شناختهشدهی بیتکوین، استدلالی مشابه را در توضیح آنکه چرا پیشنهاد ملاقات با رایت را رد کرده، مطرح کرده است:
“پیش کشیدن مبحث هویت و اقتدار در واقع انحرافی از آن نظام اثبات ریاضیاتی است که نیازمند هیچگونه اعتماد و قیمومیتی نیست. باید بدانیم که اینجا با یک سریال آبکی تلویزیونی مواجه نیستیم. بیتکوین یک چارچوب خنثی اعتماد است که میتواند منشا توانمندسازی مالی میلیاردها نفر باشد. بیتکوین نتیجهبخش بوده زیرا به هیچ مرجعیت قدرتی، حتی اقتدار ساتوشی هم متکی نیست.”
با این همه، تصور آنکه هویت واقعی ناکاموتو فاقد اهمیت است، خیال خامی بیش نیست. پیش از هر چیز، اهمیت هویت ناکاموتو آنجایی بدیهی مینماید که بدانیم برآورد شده او کنترل معادل ۴۴۸ میلیون دلار بیتکوین را در دست دارد؛ مبلغی که اگر به سرعت بدل به ارزهای رایج شود، میتواند موجب تنزل شدید ارزش این واحد پول ناپایدار شود.
شناخت ناکاموتوی حقیقی همچنین میتواند تاثیرات بنیادینتری هم داشته باشد. همانطور که در مقالهای در هفتهنامهی اکونومیست اشاره شده، ماجرای اخیر درست در میانه یک «جنگ داخلی» تمامعیار بین توسعهدهندگان بیتکوین بر سر رویکرد آتی در برخورد با مسالهی افزایش حجم معاملات در این شبکه رخ داده است. شبکهی بیتکوین تراکنشها را در دستههایی که با نام بلوک شناخته میشوند، پردازش میکند. با افزایش شمار این بلوکها، شبکه اکنون با خطر سربارگذاری (Overload) روبهروست. در این میان، یک طرف مشاجرهی جاری خواستار تغییر کد بیتکوین و افزایش سایز بلوکهاست تا امکان پردازش سریعتر تراکنشها فراهم بیاید. از طرف دیگر اما چنین اقدامی را خیانت به تمامیت و صحت کد اولیه دانسته و مدعی است چنین تغییری به تمرکزگرایی بیشتر در سیستم که همانا بزرگترین گناه از منظر یک هوادار دوآتشهی بیتکوین است، منتهی خواهد شد.
رایت در گفتوگو با اکونومیست خاطرنشان کرده بود که از ایدهی افزایش سایز بلوکها حمایت میکند. دو تن از دیگر چهرههای شاخص بیتکوین، یعنی «گاوین اندرسون»، توسعهدهندهی اصلی این شبکه و «یان ماتونیس»، مدیر اسبق بنیاد بیتکوین که به طور علنی حمایت خود را از از ادعای شخص رایت دربارهی هویتش اعلام کرده بودند هم موافق چنین اقدامی هستند. با چنین زمینهای، به نظر میرسد مبارزه بر سر هویت ناکاموتو بیش از آنکه ثمرهی تحلیلی عینی در رابطه با شواهد رمزنگاریشده روزهای ابتدایی تولد بیتکوین باشد، رقابت درباریان برای بر تخت نشاندن وارثی همرای خود است. این ادعا که مهم نیست چه کسی خالق بیتکوین است زیرا هیچ مرجع قدرتی قادر به کنترل آن نیست، به راحتی تمامی کشمکشهای سیاسیای را که هماکنون درگیر شکلدهی به تکنولوژی است، نادیده میانگارد. اگر کسی بتواند اثبات کند که شخص ناکاموتو است، میتواند نفوذ زیادی در آن دست مجادلاتی اعمال کند که آیندهی بیتکوین را تحتالشعاع قرار داده است.
اما دلایل انتزاعیتری هم برای مهم دانستن هویت ناکاموتو وجود دارد. بیتکوین، برخلاف HTML یا HTTP، از همان ابتدا یک پروژهی ایدئولوژیک بوده که بذر آن در تخیلات خلاقانهی گروهی از خورههای کامپیوتری با نام سایفرپانکها ریخته شده بود. سایفرپانکها که کار خود را از ابتدای دههی ۱۹۹۰ میلادی آغاز کرده بودند، مروج صورتی رادیکال از لیبرترینیسم بودند که در آن، هر شکلی از تجارت، در هر حوزهی قابلتصوری، ورای کنترل دولتی انجام میپذیرد. چنین امکانی به واسطهی پیشرفتهایی در نرمافزارهای رمزگذاری محقق میشد که هویت کاربران را به کلی پنهان نگه داشته و وضعیتی را مستقر میساخت که تیم می، یکی از بنیانگذاران سایفرپانکها، از آن به کریپتو-آنارشی یا آنارشی مبتنی بر رمزنگاری یاد کرده است. سایفرپانکها بر این باور بودند که یک واحد پول تمرکززداییشده لازم است تا امکان برپایی آرمانشهر کریپتو-آنارشیک موردنظر آنان را فراهم آورد و همینجا بود که بیتکوین در قالب ابزار پیادهسازی فنی این رویا، حیات خودش را آغاز کرد.
جای تعجب نیست که بیتکوین توانسته پشتیبانان فراوانی در سیلیکونولی دست و پا کند؛ چرا که بنیانگذاران شرکتهای تکنولوژی امروزی با ارزشهای میلیارددلاریشان اغلب دل در گرو شکل ملایمتری از لیبرترینیسم فناوریمحور سایفرپانکها دارند. این موضوع هنگامی آشکارتر میشود که به اشتیاق بیش از حد سیلیکونولی به مبحث درهمریزندگی (Disruption) توجه کنیم؛ واژهای باب روز که نوآوری فناورانه را بدون کمترین توجهی به هزینهها و صدمات وارده به روابط موجود اجتماعی، به عنوان یک هدف و غایت ذاتی تحسین میکند. این ایدئولوژی اگرچه به رغم موانع قانونی و اقتصادی، برانگیزانندهی روند توسعهی تکنولوژیهای نوین و شگفتانگیزی بوده است، اما خود به عنوان سرچشمهی نخوت و تکبر نکوهششدهی سیلیکونولی، دیدگاه تنگنظرانهی بسیاری از نخبگان تکنولوژی پیرامون فقدان تنوع و گوناگونی در حوزهی کاریشان و اقداماتی اشتباه همچون سرویس اینترنت رایگان اما نواستعماری فیسبوک با نام Free Basics را در پی داشته است.
امتناع از پاسخ به مسالهی هویت ناکاموتو، در حقیقت انکار این واقعیت است که بیتکوین، به مانند تمامی دیگر تکنولوژیها، در نهایت به شکل معیوبی یک پدیدهی انسانی است؛ نکتهای که باید امروز بیش از هر زمان دیگری به جهانیان یادآور شد.
منبع مطلب : دیجی کالا مگ
منبع: NewYorker